تعریف تورم در اقتصاد (تاثیرات، دلایل، مزایا و معایب)

این مطلب رو با دوستان خود به اشتراک بگذارید

تورم (Inflation) یعنی افزایش قیمتی که رفته رفته باعث کاهش قدرت خرید شود. این میزان کاهش قدرت خرید به صورت افزایش قیمت سبد کالا و خدماتی که افراد در طول زمان استفاده می کنند مشخص می شود. افزایش قیمت ها که غالبا به صورت درصد بیان می شود به این معناست که با یک واحد پول رایج کشور کمتر از قبل بتوان خرید کرد. تورم نقطه مقابل کاهش تورم است. کاهش تورم زمانی رخ می دهد که قیمت ها پایین آمده و قدرت خرید بالا برود.

افزایش قیمتها به این معنیست که با یک میزان پول مشخص، نسبت به گذشته کالا و خدمات کمتری می توان خرید. از دست دادن قدرت خرید روی هزینه های زندگی کل مردم اثر می گذارد و در نهایت باعث کاهش رشد اقتصادی می شود. از نظر اقتصاددانان، تورم پایدار موقعی رخ می دهد که رشد عرضه پول یا همان حجم نقدینگی از رشد اقتصادی یک کشور سبقت بگیرد.

تورم چیست؟

تعریف تورم در اقتصاد

تورم به افزایش عمومی و پیوسته قیمت‌ های کالا ها و خدمات در یک اقتصاد طی یک دوره زمانی معین اشاره دارد. این پدیده به معنای کاهش قدرت خرید پول است، به این معنی که با گذشت زمان، مقدار مشخصی پول قادر به خرید کمتری نسبت به قبل خواهد بود. تورم می‌ تواند توسط عوامل مختلفی از جمله افزایش هزینه‌ های تولید، کاهش عرضه کالاها و خدمات، یا افزایش تقاضا برای آن‌ ها ایجاد شود. مدیریت تورم یکی از چالش‌ های کلیدی برای سیاست‌ گذاران اقتصادی است، زیرا تورم بالا می‌ تواند به ثبات اقتصادی آسیب برساند، در حالی که تورم بسیار پایین نیز می‌ تواند نشان‌ دهنده ضعف در اقتصاد باشد.

برای شرکت در دوره رژیم مالی غلبه بر تورم کلیک کنید:

تاثیرات تورم

معمولا تورم سالانه در یک اقتصاد سالم در محدوده 2 درصد است که نشان از ثبات قیمتها در آن اقتصاد دارد. وقتی تورم در محدوده باشد اثرات مثبتی به همراه خواهد داشت. به عنوان مثال، زمانی که رشد اقتصاد کُند می شود و نیاز به تقویت دارد این تورم باعث افزایش مصرف کالا و خدمات می شود و در نتیجه تقاضا و بهره وری را افزایش می دهد. در طرف مقابل، وقتی نرخ تورم از درآمد افراد بالاتر برود، نشانه هشدار دهنده ای از اقتصاد چالش دار خواهد بود.

تورم به طور مستقیم روی مصرف کنندگان اثر می گذارد؛ اما مشاغل مختلف هم از تاثیر آن بی نصیب نمی مانند. در ادامه تفاوت چگونگی تاثیر تورم روی مصرف کننده و کسب و کارها را بررسی می کنیم.

وقتی قیمت اقلام مصرفی خانوارها مثل مواد غذایی، آب، برق و بنزین بالا می رود مصرف کنندگان قدرت خریدشان را از دست می دهند. از طرف دیگر، با افزایش قیمت نهاده های مورد استفاده در تولید از قبیل مواد خامی مثل زغال سنگ و نفت خام و همینطور کالاهای واسطه ای مثل آرد و فولاد و ماشین آلات، شرکتها و کارخانه ها قدرت خریدشان را از دست داده و دچار کاهش حاشیه سود می شوند. 

معمولا کارخانه ها و شرکتها در واکنش به افزایش تورم و برای جبران آن، قیمت محصولات و خدماتشان را افزایش می دهند؛ یعنی این افزایش قیمت توسط مصرف کننده جبران می شود. در واقع ترفند خیلی از شرکتها و کارخانه ها متعادل سازی افزایش قیمت ها به نحویست که هم هزینه های مازادشان جبران شود و هم افزایش قیمت محصولات به قدری نباشد که میزان تقاضای مصرف کننده سرکوب شود.

تورم چگونه اندازه گیری می شود؟

محاسبه تورم

هدف از اندازه گیری تورم محاسبه تاثیر کلی تغییرات قیمت روی مجموعه متنوعی از کالاها و خدمات است. این مسئله امکان می دهد تا بتوان مقدار واحدی از میزان افزایش قیمت کالاها و خدمات یک اقتصاد را در یک بازه زمانی مشخص نشان داد.

آژانسهای آماری در وهله اول نرخ تورم را با تعیین ارزش فعلی یک سبد از کالا و خدمات مصرفی خانوارها که به آن شاخص قیمت می گویند اندازه گیری می کنند. برای محاسبه نرخ تورم یا درصد تغییر آن در طول زمان، شاخص قیمت یک دوره را با دوره دیگری مقایسه می کنند؛ مثلا اگر درصد تغییر شاخص قیمت نسبت به ماه قبل محاسبه شود نرخ تورم ماهانه به دست می آید و اگر این درصد با سال قبل مقایسه شود نرخ تورم سالانه محاسبه می شود. 

معیارهای اندازه گیری تورم

تورم هم روی تک تک مصرف کنندگان اثر می گذارد و هم روی کل اقتصاد یک جامعه. برای اندازه گیری تورم و بررسی علل و آثار آن، اقتصاددانان از شاخص های مختلفی استفاده می کنند. این شاخص ها شامل موارد زیر می شوند:

  • شاخص قیمت مصرف کننده (CPI): این شاخص تغییرات حدود 8 هزار کالا و خدمات مورد استفاده مصرف کنندگان را نشان می دهد. 
  • شاخص قیمت عمده فروشی (WPI): تغییرات قیمت کالاهای عمده فروشی قبل از رسیدن به دست مصرف کنندگان را نشان می دهد.
  • شاخص قیمت تولید کننده (PPI): تغییرات قیمت کالاها و خدمات را در بخش تولید و قبل از رسیدن به دست عمده فروشان دنبال می کند. 

شاخص قیمت مصرف کننده (CPI)

یکی از رایج ترین شاخصها برای محاسبه نرخ تورم شاخص قیمت مصرف کننده است. این شاخص قیمت یک سبد شامل کالاها و خدمات مصرفی در اقتصاد از جمله غذا، خودرو، آموزش و تفریح را محاسبه می کند. هر تغییری در قیمتهای این سبد نشان دهنده تغییرات تقریبی قیمتها در کل قیمتهای یک اقتصاد خواهد بود. بیشتر مواقع شاخص انتخابی برای اندازه گیری نرخ تورم همین شاخص قیمت مصرف کننده است.

توجه داشته باشید که CPI قیمت کالاها و خدمات مصرف کننده را محاسبه می کند و چیزهایی مثل پس انداز، سرمایه گذاری و سایر هزینه های غیر مرتبط را شامل نمی شود.

شاخص قیمت تولید کننده (PPI)

یکی دیگر از معیارهای اندازه گیری تورم شاخص قیمت تولید کننده است که تغییرات قیمت در بخش تولید داخلی را نشان می دهد. این شاخص قیمت سوخت، محصولات کشاورزی مثل گوشت و غلات، محصولات شیمیایی و فلزات را نشان می دهد. اگر افزایش قیمت در بخش تولید به مصرف کننده منتقل شود، در شاخص قیمت مصرف کننده منعکس می شود.  

PPI تورم را از دیدگاه تولید کنندگان و بر اساس میانگین قیمت فروش آنها در یک بازه زمانی اندازه گیری می کند. اما شاخص قیمت مصرف کننده تورم را از منظر مصرف کنندگان جامعه محاسبه می کند.

شاخص قیمت تولید ناخالص داخلی (GDP)

این شاخص قیمت کل کالاها و خدمت تولید شده در کل کشور را محاسبه می کند. در واقع شاخص قیمت تولید ناخالص داخلی آمار هر دو شاخص قیمت مصرف کننده می شود و شاخص قیمت تولید کننده را شامل می شود. 

شاخص قیمت هزینه های مصرف شخصی (PCE)

PCE هم یکی دیگر از شاخصهای محاسبه تورم است که تغییرات قیمت در هزینه های مصرفی خانوارها در یک دوره زمانی مشخص را نشان می دهد. شاخص قیمت هزینه های مصرف شخصی طیف وسیعی از مخارج خانوار را در بر می گیرد و بسیار بزرگتر از سبد کالای مورد استفاده در شاخص قیمت مصرف کننده است. این شاخص بررسی می کند که در یک دوره زمانی معین، افراد جامعه درآمدشان را صرف خرید چه چیزهایی می کنند.

مهمترین دلایل تورم

دلایل تورم

علل و عوامل مختلفی وجود دارد که باعث افزایش قیمتها و بالا رفتن نرخ تورم در اقتصاد یک کشور می شوند؛ اما معمولا تورم به دو دلیل اتفاق می افتد: افزایش هزینه های تولید و یا افزایش تقاضا برای محصولات و خدمات.

تورم ناشی از فشار هزینه (Cost-Push Inflation)

این نوع تورم زمانی رخ می دهد که افزایش قیمت کالاها و خدمات به خاطر افزایش قیمت هزینه های تولید مثل مواد اولیه و دستمزد باشد. در چنین شرایطی در میزان تقاضا برای کالاها تغییری ایجاد نمی شود، اما عرضه کالا و خدمات به خاطر هزینه های بالای تولید کاهش پیدا می کند. در نهایت هزینه های اضافی بخش تولید باعث بالا رفتن قیمت نهایی کالاهای مصرف کنندگان می شود. 

یکی از نشانه های تورم ناشی از هزینه های تولید افزایش قیمت کالاهایی مثل نفت و فلزات است، چون این موارد ورودیهای اصلی بخش تولید هستند. مثلا اگر قیمت مس بالا برود، کارخانه هایی که از مس برای تولید محصولاتشان استفاده می کنند هم قیمت تولیداتشان را بالا می برند. در این شرایط اگر تقاضا برای محصول تولیدی از تقاضا برای مس جدا باشد، کارخانه تولید کننده هزینه های بالاتر مواد اولیه را به مصرف کننده منتقل می کند؛ یعنی قیمت نهایی محصول را بالا می برد. در نتیجه، بدون اینکه در میزان تقاضای محصول تغییری ایجاد شده باشد قیمت مصرف کننده بالا می رود.

دستمزد هم یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار روی هزینه های تولید است و معمولا بزرگترین هزینه کسب و کارها همین پرداخت دستمزد است. گاهی اوقات اقتصاد جامعه عملکرد خوبی دارد و نرخ بیکاری هم پایین است؛ اما کمبود نیروی کار به وجود می آید. به این ترتیب کارخانه ها دستمزد پرداختیشان را بالاتر می برند تا افراد واجد شرایط برای کار را جذب کنند. همین اتفاق باعث افزایش هزینه های تولید آن کارخانه می شود. در این صورت اگر کارخانه ها قیمت محصولاتشان را به خاطر افزایش دستمزد نیروی کارشان بالا ببرند، تورم ناشی از هزینه رخ می دهد.

بلایای طبیعی هم عامل دیگریست که باعث افزایش قیمتها می شود. مثلا اگر طوفان باعث از بین رفتن محصولی مثل ذرت شود، قیمت های کلی در اقتصاد جامعه افزایش پیدا می کنند؛ چون ذرت در خیلی از محصولات استفاده می شود.

تورم ناشی از فشار تقاضا (Demand-Pull Inflation)

تورم ناشی از فشار تقاضا به خاطر تقاضای بیش از حد مصرف کننده برای یک کالا یا خدمت به وجود می آید. در چنین شرایطی قیمت کالاها و خدماتی که تقاضای بالایی دارند افزایش پیدا می کند. با اینکه بیشتر وقتها این عدم تعادل بین عرضه و تقاضا نگران کننده نیست؛ اما پایداری تقاضا روی اقتصاد اثر منفی گذاشته و قیمت سایر کالاها را هم افزایش می دهد. این همان تورم ناشی از فشار تقاضا است.

اگر نرخ بیکاری پایین و دستمزدها در حال بالا رفتن باشند، اعتماد مصرف کننده بیشتر و در نتیجه تقاضای او هم بیشتر می شود. این افزایش تقاضا باعث بالا رفتن قیمتها می شود. توسعه اقتصادی تاثیر مستقیمی روی هزینه های مصرف کننده دارد که به نوبه خود موجب افزایش تقاضا برای خدمات و محصولات می شود.

وقتی تقاضا برای یک خدمت یا کالای خاص زیاد می شود، عرضه آن کاهش پیدا می کند. کاهش عرضه باعث می شود مصرف کننده حاضر به پرداخت هزینه بیشتری برای آن کالا یا خدمت شود. همین باعث افزایش قیمتها می شود که دلیلش افزایش تقاضا بوده است.

کارخانه ها هم می توانند باعث ایجاد تورم شوند؛ مخصوصا اگر کالا یا محصول مورد پسندی تولید کنند. در این شرایط قیمت محصولات صرفا به این دلیل بالا می رود که خود مصرف کنندگان حاضر به پرداخت هزینه بیشتر برای خرید اقلام محبوبشان هستند. علاوه بر این، کارخانه ها موقع فروش کالاهایی که مصرف کننده برای زندگی روزمره به آنها نیاز دارد مثل نفت و گاز، قیمتها را اختیاری و آزادانه بالا می برند که باعث ایجاد تورم می شود.

تورم ساختاری (Built-In Inflation) و افزایش دستمزدها

اگر قیمت کالاها و خدمات بالا برود و مردم این انتظار را داشته باشند که تورم در آینده همچنان ادامه خواهد داشت، تورم ساختاری به وجود می آید. در چنین شرایطی، با افزایش قیمت کالاها و خدمات این انتظار به وجود می آید که قیمتها همچنان بالا خواهند بود؛ بنابراین کارگران شروع به درخواست دستمزد بیشتر برای کارشان می کنند تا کیفیت زندگیشان را حفظ کنند. 

افزایش دستمزد نیروی کار باعث افزایش هزینه های کارخانه ها می شود. در نتیجه آنها هم قیمت محصولاتشان را بالا می برند. علاوه بر این، بالا رفتن دستمزد و درآمدها تقاضای مصرف کنندگان را برای خرید کالاها افزایش می دهد و خود همین تقاضای بیشتر می تواند باعث افزایش قیمت کالاها شود. به این ترتیب یک مارپیچ دستمزد-قیمت ایجاد می شود که در آن هر عامل منجر به افزایش عامل دیگر می شود.

بازار مسکن

بازار مسکن طی این سالها فراز و نشیب زیادی داشته است. اگر در یک اقتصاد در حال توسعه تقاضا برای خرید مسکن بالا برود، قیمت خانه هم افزایش پیدا می کند. این افزایش تقاضا روی میزان تقاضا برای محصولات مرتبط به مسکن مثل چوب، فولاد، میخ و سایر محصولات ساختمانی مورد استفاده در مسکن سازی هم اثر می گذارد و تقاضا و در نهایت قیمتشان را بالا می برد. 

سیاست مالی و پولی انبساطی

سیاست پولی انبساطی یعنی هر نوع سیاستی که باعث افزایش عرضه پول شود. به کارگیری این نوع سیاست از سمت دولت، میزان درآمد را هم برای مشاغل و هم برای مصرف کنندگان افزایش می دهد. مثلا اگر دولت مالیاتها را کاهش بدهد، کسب و کارها این پول اضافی را صرف سرمایه گذاری، پاداش دادن به کارکنان یا استخدام نیروی کار جدید می کنند. مصرف کنندگان هم شروع به خرید کالاهای بیشتر می کنند. 

گاهی هم دولت با افزایش هزینه های پروژه های زیربنایی باعث تحریک اقتصاد می شود. چون این مسئله افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات و در نتیجه افزایش قیمت آنها را به دنبال دارد.

کاهش ارزش پول

وقتی عرضه پول بیش از حد باشد، نقدینگی زیاد و مقدار کالاها و خدمات در جامعه کم می شود. درست مثل هر کالا و خدمتی، ارزش پول هم در بازار تابع قانون عرضه و تقاضا است؛ یعنی با افزایش عرضه پول، ارزش آن کاهش پیدا می کند. وقتی ارزش پول پایین می آید قیمت ها هم نسبتا بالاتر می روند و قدرت خرید کم می شود.

تأثیرات تورم: مزایا و معایب

تورم می تواند اثرات خوبی روی اقتصاد یک جامعه بگذارد؛ اما روی ارزش پس انداز و بازده سرمایه گذاری اثر منفی می گذارد و باعث کاهش رقابت اقتصادی در کشور می شود.

برخی از مزایا و معایب تورم شامل موارد زیر می شوند:

مزایای تورم

  • رشد اقتصادی: بیشتر شدن پول در اقتصاد کشور تقاضا برای خرید کالاها و خدمات را افزایش می دهد و باعث رشد کلی اقتصاد و افزایش تولید می شود.
  • افزایش ارزش داراییها: با ظهور تورم قیمت ساخت و ساز خانه بالا می رود و همین مساله باعث افزایش قیمت مسکن می شود. به این ترتیب صاحب خانه ها سود می کنند.
  • افزایش دستمزدها: با افزایش قیمت کالاها و خدمات، کارگران دستمزد بیشتری طلب می کنند. پرداخت دستمزد بالاتر باعث افزایش قیمت محصولات تولیدی می شود و اقتصاد کشور را تحریک به رشد می کند.
  • افزایش هزینه های مصرف کننده: اغلب اوقات تورم باعث می شود مصرف کنندگان هزینه بیشتری برای خرید کالا و خدمات بپردازند و انتظار قیمت های بالاتری هم در آینده داشته باشند. این انتظار افزایش قیمت در آینده باعث می شود مردم در زمان حال بیشتر خرید کنند. زمانی هم که قیمتها کاهش پیدا میکند، مصرف کنندگان به امید کاهش بیشتر قیمتها خرید نمی کنند. این رفتارها باعث انقباض اقتصاد جامعه می شود.
  • بازپرداخت راحتتر وامها: وقتی تورم ایجاد می شود ارزش پول پایین می آید؛ بنابراین کسانی که در گذشته پولی قرض کرده بودند می توانند با پولی که حالا ارزشش کمتر شده وامهایشان را تسویه کنند.

معایب تورم

  • افزایش قیمت کالاهای اساسی: برای حفظ کیفیت زندگی در دوران تورم باید هزینه بیشتری پرداخت. وقتی ارزش پول پایین می آید و افزایش درآمدها با افزایش قیمتها هماهنگ و متناسب نیست، مصرف کنندگان قدرت خریدشان را از دست می دهند. در این شرایط افراد حس می کنند دخل و خرجشان به هم نمی خورد.
  • کاهش ارزش پس انداز: با بالا رفتن تورم ارزش پس انداز کسانی که با درآمد ثابت زندگی می کنند مثل بازنشسته ها کاهش می یابد. با این حال در چنین شرایطی معمولا سازمان تامین اجتماعی میزان هزینه و درآمد این افراد را با اعطای مزایا تعدیل می کند.
  • کاهش تقاضای جهانی: بالا رفتن نرخ تورم باعث افزایش قیمت کالاهای صادراتی یک کشور می شود. به این ترتیب کشورهایی که قبلا از شما خرید می کردند دنبال گزینه های به صرفه تری برای تامین کالاهای خودشان می روند.
  • بلاتکلیفی اقتصادی: تورم بالا منجر به کاهش سرمایه گذاری و هزینه کردن مردم می شود. این اتفاق اثر معکوس تورم روی توسعه اقتصادی را به دنبال دارد و در نهایت منجر به انقباض بالقوه کل اقتصاد می شود.
  • اثر نامطلوب روی قشر کم درآمد: از آنجایی که قشر کم درآمد بیشتر درآمدش را صرف خرید نیازهای ضروری مثل غذا و سوخت می کند، بیشتر از بقیه جامعه هم تحت تاثیر تورم قرار می گیرد. علاوه بر این، احتمال اینکه این دسته افراد داراییهایی داشته باشند که در طول تورم ارزششان بالا برود هم کمتر است؛ بنابراین فقط دچار زیان می شوند.
  • تاثیر روی سرمایه گذاران: با افزایش نرخ تورم، نرخ بهره هم افزایش پیدا می کند تا مقداری پول از گردش خارج شود. بنابراین می توان گفت افزایش تورم معمولا با افزایش نرخ بهره همراه است.
  • کاهش ارزش پس انداز: وقتی نرخ تورم از نرخ بهره بالاتر می رود، ارزش پولی که پس انداز شده کاهش پیدا می کند. مثلا اگر 200 دلار پول با نرخ بهره 5.1 درصد داشته باشید، در پایان سال پس انداز شما می شود 203 دلار. حالا اگر نرخ تورم 6 درصد باشد، برای اینکه بتوانید همان قدرت خرید ابتدای سال را داشته باشید به 212 دلار نیاز دارید.
  • بازدهی کمتر اوراق قرضه و سایر سرمایه گذاری های با درآمد ثابت: اوراق قرضه و سایر اوراق بهادار با درآمد ثابت سود ثابتی به دارندگانشان پرداخت می کنند. برای همین وقتی نرخ تورم از نرخ بهره بالاتر می رود ارزش پول افراد در سررسید کاهش پیدا می کند.
  • نوسانات بازار سهام: تورم باعث ایجاد عدم اطمینان و قطعیت در اقتصاد می شود و نوسانات بازار سهام را به دنبال دارد. اینطور انتظار می رود که قیمت سهام شرکتها همزمان با افزایش قیمت کالاهای مصرفی بالا برود چون احتمال می رود که درآمد شرکتها با وقوع تورم بیشتر شود. اما همیشه اینطور نیست. در واقع افزایش نوسانات بازار سهام به همراه کاهش اعتماد سرمایه گذاران به سرمایه گذاری در بورس روی قیمت سهام تاثیر منفی می گذارد.
  • سودآوری برای صاحبان املاک و مستغلات: تورم باعث افزایش قیمت خانه و مسکن می شود و این مساله به نفع صاحبان املاک و مستغلات است. کسانی که وام مسکن می پردازند هم از تورم سود می برند، چون وامشان را با پولی می پردازند که ارزشش در مقایسه با قبل کمتر شده است. صاحب خانه هایی که خانه شان را اجاره می دهند هم می توانند با افزایش اجاره بها از تورم سود ببرند. معمولا با بالا رفتن تورم قیمت مسکن و اجاره خانه ها هم بیشتر می شود که این مسئله به ضرر مستاجران است.
  • افزایش قیمت کالاها: تورم باعث افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات مختلف و همینطور بالا رفتن قیمت عناصر به کار رفته در این کالاها و خدمات می شود. برای همین معمولا کالاهایی مثل گندم، ذرت، نفت، گاز و پنبه در دوران تورم تقاضای بالایی خواهند داشت. یکی از راههای مقابله سرمایه گذاران با تورم خرید سهام مربوط به این کالاها و محصولات است.

سخن پایانی

تورم یکی از مهمترین مفاهیم اقتصادی است که به نوعی نشانگر وضع اقتصادی یک جامعه می باشد. در این مقاله از دیده بان ثروت گفتیم تورم چیست، ناشی از چه مواردی می باشد، مزایا و معایب تورم را برشمردیم و در مورد نحوه اندازه گیری تورم صحبت کردیم. بهترین سرمایه گذاری در زمان تورم سرمایه گذاری در طلا است زیرا طلا مقاومت خوبی در برابر افزایش قیمت ها دارد و ارزش پول شما را به خوبی حفظ می کند.

نظرات