مطالعه در رویکرد اکو کوچینگ – بخش پنجم کتاب تسلط بر چرخه بازار

این مطلب رو با دوستان خود به اشتراک بگذارید

چرخه اعتبار

اکو کوچینگ با رویکرد خرید در معامله ای مناسب با قیمتی با بازده بالقوه قابل توجه و ریسک محدود تحقق می یابد!

برخی فعالیت ها، شامل خرید مسکن، به تحرکات چرخه ی اقتصادی به شدت واکنش نشان می دهند و سایر فعالیت ها، شامل خرید غذا چنین نیستند. چرخه اعتبار از این حالت است.

هم به تحولات اقتصادی به شدت واکنش نشان می دهد و هم به شدت تاثیر گذار است. در نهایت چرخه اعتبار شدیدا بی ثبات است. در نتیجه حرکات آن قدرتمند و افراطی است و فعالیت در بسیاری  از حوزه های دیگر را کاملا تحت تاثیر قرار می دهد.

سرمایه به کلیه وجوهی اطلاق می شود که برای تامین مالی یک کسب و کار مورد استفاده قرار می گیرند؛ در حالی که اعتبار، به آن بخش از سرمایه شرکت می گویند که نه از حقوق مالکانه ، بلکه از بدهی تشکیل شده است.

تغییرات دسترسی به سرمایه یا اعتبار یکی از بنیادین ترین عوامل موثر بر اقتصاد ها، شرکت ها و بازار ها را تشکیل می دهند. چرخه اعتبار را می توان به کمک تشبیه آن به یک پنجره به آسانی درک کرد. به طور خلاصه این پنجره گاهی باز و گاهی بسته است.

پنجره اعتبار؛ یاد آور مکانی است که برای قرض گرفتن پول به آنجا می روید. هنگامی که پنجره باز است، تامین مالی به وفور یافت می شود و به آسانی به دست می آید و وقتی بسته است، تامین مالی نادر بوده است و به سختی قابل دستیابی است.

چرا این چرخه مهم است؟ اول اینکه سرمایه یا اعتبار در فرایند تولید، عنصری اساسی به شمار می آید. در نتیجه توانایی رشد شرکت ها و اقتصاد ها معمولا به دسترسی به سرمایه جدید بستگی دارد. اگر بازار های سرمایه بسته باشند، تامین مالی با هدف رشد و توسعه دشوار خواهد بود.

دوم اینکه دسترسی به سرمایه، با هدف تامین مالی مجدد بدهی سررسید شده ضروری است. شرکت ها و همچنین بیشتر واحد های اقتصادی دیگر مانند دولت ها و مصرف کنندگان غالبا از پرداخت بدهی های خود سر باز می زنند. آنها در بیشتر مواقع صرفا بدهی های خود را تمدید می کنند.

ماهیت بسیاری از دارایی های شرکتی بلند مدت است. با این حال شرکت ها اغلب منابع مالی لازم برای خریداری چنین دارایی هایی را از طریق صدور بدهی کوتاه مدت تامین می کنند. زیرا هزینه استقراض سررسید های کوتاه مدت، عموما نسبت به سایر گزینه ها حداقل است.

در صورتی که چرخه اعتبار منفی شود، به طوری که نتوان بدهی در حال سررسید را مجددا  تامین مالی کرد، عدم مطابقت میان دارایی های بلند مدتی که به آسانی نقدشونده نیستند و بدهی های کوتاه مدت ممکن است به راحتی به یک بحران تبدیل شود. این عدم تطابق کلاسیک هنگامی که با سخت گیری در بازارهای تامین مالی ترکیب شود، غالبا علت بزرگترین فروپاشی های مالی است.

هنگامی که بحران مالی جهانی 2007 شروع شد و بازارهای اعتباری منجمد شدند، خزانه داری ایالات متحده گام بی سابقه ای در زمینه تضمین کلیه اسناد تجاری برداشت. اگر این کار را نکرده بود، ممکن بود این ابزارهای بدهی با سررسید 270 روز یا کمتر قابل تمدید نباشند. در نتیجه این نکول ها به احتمال زیاد در بین شرکت های برتر شایع می شدند. چرا که این شرکت ها با اعتبار بالای خودشان، اوراق تجاری به ارزش هزاران میلیارد دلار صادر می کردند.

سوم اینکه موسسات مالی، نمونه ای اغراق آمیز از اتکاء بر بازار های اعتباری هستند. موسسات مالی در  حوزه تجارت پول فعالیت می کنند و برای ادامه فعالیت خود به تامین مالی نیاز دارند. آنها غالبا محل بزرگترین عدم تطابق های دارایی های بلند مدت و بدهی های کوتاه مدت و فروپاشی های بالقوه هستند.

نکته چهارم اینکه بازار اعتبار علائمی را هشدار می دهد که تاثیر روانی بالایی دارند. یک بازار اعتبار بسته باعث اشاعه ترس می شود، به طوری که این ترس حتی با واقعیت های منفی کسب و کار ها هم متناسب نیست. شرایط دشوارمی تواند به انسداد بازار سرمایه منتهی شود و بازار سرمایه مسدود می تواند بر شرایط کسب و کار و همچنین بر نظرات فعالان بازار درمورد کسب و کار ها تاثیر منفی اعمال کند.

چرخه اعتبار در عملیات:

  • اقتصاد وارد یک دوره رونق می شود
  • تامین کنندگان سرمایه ثبتی خود را افزایش می دهند.
  • ریسک که از وام ده و سرمایه گذاری نشات می گیرد، به شدت کاهش یافته است.
  • ریسک گریزی ناپدید می شود.
  • موسسات مالی تامین سرمایه بیشتر انجام می دهند.
  • در این زمان سرمایه به پروژه هایی اختصاص می یابد که در آنها هزینه سرمایه از بازده سرمایه بیشتر است و سر انجام به مواردی منجر می شود که در آن بازگشت سرمایه وجود ندارد.

حال، موج صعودی معکوس می شود:

  • زیان ها باعث دلسرد شدن وام دهندگان می شود.
  • ریسک گریزی افزایش می یابد
  • سرمایه کمتری در دسترس قرار می گیرد.
  • شرکت ها دچار قحطی سرمایه می شوند. وام گیرندگان توانایی تمدید مهلت بدهی هاشان را ندارند و این امر به نکول ورشکستگی می انجامد.
  • این فرایند منجر به انقباض اقتصادی می شود.

در واقع رونق، وام دهی گسترده به دنبال دارد  که این امر به وام دهی غیر عاقلانه منجر می شود و زیان های هنگفتی به بار می آورد  و سبب می شود وام دهندگان فرایند وام دهی را متوقف کنند که این کار منجر به رکود می شود.

در بازار اعتبار؛ قیمت یا معیار ارزندگی بالاتر، مستقیما به بازده پایین ابزارهای بدهی مورد نظر تعبیر می شود و فرصت تامین سرمایه به وام دهنده ای می رسد که کمترین بازده را می پذیرد.

درجه گشایش پنجره اعتبار، تقریبا به طور کامل به این مساله بستگی دارد که آیا تامین کنندگان سرمایه مشتاق هستند یا محتاط؛ این امر، بر اقتصادها، شرکت ها، سرمایه گذاران، بازده آتی و ریسک فرصت های سرمایه گذاری حاصل تاثیر ژرفی دارد.

هنگامی که چرخه به سر حد خود می رسد، نمی تواند تا ابد همواره در آنجا بماند. گاهی اوقات به خودی خود اصلاح می شود و گاهی این اصلاح به دلیل وقایع خارج از چرخه رخ می دهد. در بحران مالی جهانی اولی نقش بیشتری داشت؛ از هم گسیختگی بازارها که اساسا ماهیتی مالی داشت، بحران مالی جهانی را پایه ریزی کرد، هرچند گام اول آن از دنیای واقعی برآمده بود.

تاثیر گذارترین اتفاق در سال 2006 رخ داد که عده زیادی از وام گیرندگان وام های رهنی درجه دو، شروع به نکول کردند. معلوم شد بعضی از وام گیرندگانی که بدون اثبات توان بازپرداخت خود وام گرفته بودند، در حقیقت استطاعت بازپرداخت ندارند. برخی از وام هایی که با کلاه برداری اعطا شده بودند پس از ناپدید شدن وام گیرندگان جعلی دچار نکول شدند. سایر وام ها که به میزان کل مبلغ خرید مسکن بودند و به خریداران مسکن امکان شرط بندی بر افزایش قیمت پیوسته مسکن، بدون ریسک کردن پول خودشان را داده بودند. زمانی که صعود قیمت مسکن متوقف شد، کاملا از ایفای تعهدات خود شانه خالی کردند.

شمار زیاد نکول های وام مسکن منجر به تنزیل رتبه اعتباری، نقض الزامات قراردادی و نکول در پرداختی های اوراق بهادار با پشتوانه رهنی شد.

یک بازار اعتباری سخت گیر و محتاط معمولا از چنین مواردی نشات می گیرد:

  • ترس از دست دادن پول
  • افزایش ریسک گریزی و تردید
  • عدم تمایل به وام دهی و سرمایه گذاری
  • کمبود فراگیر سرمایه
  • انقباض اقتصادی و دشواری در تامین مالی مجدد بدهی
  • نکول، ورشکستگی  و تجدید ساختار
  • قیمت های ارزان دارایی ، بازده بالقوه بالا و صرف ریسک اضافی

در مقابل بازار سرمایه سخاوتمندانه معمولا با موارد زیر همراه است:

  • ترس از دست دادن فرصت های سودآور
  • کاهش ریسک پذیری و تردید
  • پول زیاد در تعقیب معاملات اندک
  • تمایل به خرید مقادیر زیاد اوراق بهادار
  • تمایل به خرید اوراق بهادار کم کیفیت
  • قیمت های گران دارایی، ریسک بالا و صرف ریسک ناکافی

هنگامی که چرخه اعتبار در مرحله توسعه خود قرار دارد، آمار مربوطه به عرضه اولیه اوراق جدید نشان می دهد که سرمایه گذاران در حال خرید مقادیر بیشتر این عرضه های اولیه هستند. کلید رویارویی با چرخه اعتباری در تشخیص این نکته نهفته است که وقتی اوضاع مدتی بر وفق مراد است، اخبار خوب و ریسک گریزی کم و سرمایه گذاران مشتاق هستند، چرخه اعتباری به اوج خود میرسد. این امر جذب سرمایه را برای وام گیرندگان آسان می کند  و سبب می شود خریداران و سرمایه گذاران بر سر تامین آن با یکدیگر به رقابت بپردازند. در نتیجه تامین مالی ارزان، استاندارد های پایین اعتباری، معاملات ضعیف و تمدید غیر عاقلانه اعتبار رخ خواهد داد.

نظرات